امیر جونمامیر جونم، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره
آدینا جونمآدینا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

شاهزاده و پرنسسم

خاطرات امیرم...

1393/10/13 14:09
نویسنده : خاله مهتاب
388 بازدید
اشتراک گذاری

پسر قشنگم،آرام جانم چقدر وجودت لذت بخشه عمر مامانمحبت...

گل پسرم خیلی شیرین شدی و به شدت من و بابایی رو به خودت وابسته کردیمحبتبوس..

اولین کلمه ای که یاد گرفتی "دده" است و شامل همه چیز میشه و هرچی رو که میخوای فقط میگی دده و من باااااااید بفهمم منظورت چیهسوال

عاشق کارتون دختر کوسه ای و پسر گدازه ای هستی ولی در عین حال از یه قسمت هاییش بشدت میترسیو سریع فرار میکنیهیپنوتیزم...

امیر نازم ،خدا نکنه یک زخم کوچولو روی دست یا پات ببینی..گریه میکنی و ما رو مجبور میکنی چسب زخم بزنیم بهش و با چسب زخم دردش به سرعت نور آروم میشه متفکرولی تا24 ساعت از جات تکون نمیخوری و به هیچ چیزم دست نمیزنی..مامانیم گاهی از این اخلاقت سواستفاده میکنه و هروقت خیلی کار داشته باشم یه چسب زخم به دست یا پات میزنم و شما تا شب آروم میشینی یه جاراضی..مامان به قربون آرومیت..

دیگه اگه بخوام از شیرین کاریات و کارای عجیبت بگم اینه که شما شدیدا به خوردن "مهر " علاقه داریو تا میبینی یکی داره نماز میخونه به سرعت نور مهرشو برمیداری و میری یه گوشه تا ترتیبشو بدی..هر وقتم که من سرم گرم باشه و صدات نیاد میگردم دنبالت و پشت پرده ها در حال مهر خوردن مچتو میگیرممتفکر

چندتا عکس جالب از امیرم وقتی کوچیک تر بود..

 

 

 

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)