لحظه به لحظه بزرگ شدن زندگی مامانی...
پسر گلم اینجا تقریبا دو ماهست و تیپ زده بره عروسی... مامان به فدای تیپت لحظه به لحظه بزرگ شدن جیگر مامان... ...
نویسنده :
خاله مهتاب
16:24
چهل روزگی امیرم...
پسر قشنگم تو این 40 روز هم حسابی تپل و خوشگل تر شدی هم حسااااااابی خودتو تو دل همه بخصوص من جا کردی ..هر روز به عشق تو از خواب بلند میشم و وقتی با اون چشمای قشنگت بهم نگاه میکنی و گاهی هم ی لبخند شیرین به مامان میزنی ،قند توی دلم آب میشه و حس میکنم رو ابرام ..پسرم تمام لحظه ای با تو بودن را میستایم و خدا رو بابت تمام این لحظات ناب شاکرم.. گل پسر چهل روزه ی من... مامانی قوربونه بغضت.. امیر خانوووم مامان به فدای اخمت...بابا جذبهههه ...
نویسنده :
خاله مهتاب
15:59
روزی که فرشته ی من زمینی شد...
امیر جونم در تاریخ 24/4/88 باوزن 2900 و قد 49 به دنیا اومد و شد همه ی زندگی مامانی.. گل پسرم از موقعی که به دنیا اومد شیشه و پستونک رو با آغوش باز پزیرفت و مامانی رو بابت این مسئله خوشحال کرد.پسرم بابت حس ناب مادری که با وجودت به من هدیه کردی ازت متشکرم..عااااااشقتم نفسکم... روز اولی که امیرجونم به خونه اومد.. امیر و آقاجون...(روحت شاد آقا جونم) ...
نویسنده :
خاله مهتاب
14:56